من ميبينم كه لبخندت ژكوندترين لبخندِ معاصرِ دنياست
اگرچه خودم كوبيستيترين چشمهاي هميشه را دارم
.
من روزي هزار بار خودم را ميكِِشم و پاره ميكنم
شايد اين آينهها زيادي تاب دارند
كه مرا اينقدر پيچيده نمايش ميدهند
.
من نقاشي زبردست ام
ماهرتر از پيكاسوترين نقاشِ جهان
تيزبينتر از لئوناردوترين داوينچيِ دوران
.
من اما هميشه نقشهايام را بد از آب ميگيرم
بدتر از ماهي گيري كه اشتباهي، نهنگ شكار كرده است: نهنگ
نهنگ ام، آرام، با دهاني كوچك و وامانده، و احساسي كه از ابعادم بزرگتر است
.
من هميشه مورد تهاجم واقع ميشوم
گاهي بايد كوچك بود، كوچكتر از آن كه كسي براي شكار تو را ببيند
گاهي بايد كوچك بود، كوچكتر از آن كه كسي براي شكار تو را ببيند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر